حلما خانمحلما خانم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
بابا مهدیبابا مهدی، تا این لحظه: 39 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
مامان نفیسهمامان نفیسه، تا این لحظه: 35 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

حلما بهانه ی زندگی ما...

شادی یعنی دندون اول

1394/12/25 0:30
نویسنده : مامان نفیسه
130 بازدید
اشتراک گذاری

خب بالاخره بعد از سه شب تب شدید و بی حالی انتظار به سر رسید و مرواریدهای جوجه کوچولو اومدن بیرون.البته هنوز فقط یکیش دراومده...😊😊😊

سه شب بود که تب داشتی و بهت استامینوفن میدادم ولی خیلی تاثیر نداشت وبابامهدی با پاشویه کردن دمای بدنت رو آورد پایین هر یک ساعت یکبار پاشویه ات میکرد.شبها خیلی دیر میخوابیدی و ما تا صبح بالای سرت می نشستیم صبح ساعت ده هم تا چشمامو باز میکردم می دیدم بابایی ازسرکار مرخصی گرفته و اومده خونه و دستمال میزاره رو دست وپات

خلاصه اینکه بعدازسه روز بی حالی تو و نگرانی ما روز دوشنبه ۲۴اسفند وقتی داشتی شیر میخوردی شروع کردی به گاز گرفتن و وقتی بعداز کلی اصرار و تمنا اجازه دادی لثه هاتو نگاه کنم دیدم که بعععععله بالاخره دندونت دراومد .با کلی ذوق و شوق و البته دودلی اول به بابایی زنگ زدم و بعدش هم به خاله ها و عمه ها و مادربزرگا...گفتم دودلی چون دندونت رو خیای واضح ندیدم خیلی کوچولوئه و فک نکنم بجز خودم که خیلی کنجکاوانه نگاه میکنم کسی دیگه موفق بشه ببینه...به هرحال من مهمونام رو برای پنج شنبه دعوت کردم تا به امید خدا یه جشن کوچولو برات بگیریم.

انشاالله تا اون روز هم حالت بهتر میشه هم دندونت بزرگتر

جوجه ی خوشگلم الهی بمیرم که این همه درد رو تحمل کردی ولی خداروشکر تموم شد انشاالله برای دندونای بعدیت این همه اذیت نشی.

دوست داریم عزیزدلم این سه روزه من و بابا مثل مرغ پرکنده بودیم امیواریم دیگه هیچوقت اینجوری بی حال نبینیمت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)