34ماهگی
خوشگل مامان اولین پست رو تو سال 97 به مناسبت سی وچهارماهه شدنت می نویسم
امسال تصمیم گرفتیم ایام عید همدان باشیم و مسافرت نریم ولی کلی بیرون بردیمت و مهمونی رفتیم و خوش گذروندیم
دخترک شیرین زبونم این پونزده روزی که بابا تعطیل بود و همش خونه بود کلی بهت خوش گذشت و بازی کردیبعد از شش ماه سرما و شهربازی نرفتن چندبار رفتیم پارک و حسابی بازی کردی
خیلی بامزه و شیرین زبون تر شدی و جمله های منو تکرار میکنی چند وقت پیش که خیلی خسته بودم و کلی اذیت کرده بودی گفتم خدایا یه صبری به من بده بعد از چند روز دیدم دستات و گرفتی بالا و میگی خداهاااا یه صبری به من بده و بعدشم الکی گریه میکنی
امسال تصمیم گرفتیم ایام عید همدان باشیم و مسافرت نریم ولی کلی بیرون بردیمت و مهمونی رفتیم و خوش گذروندیم
دخترک شیرین زبونم این پونزده روزی که بابا تعطیل بود و همش خونه بود کلی بهت خوش گذشت و بازی کردیبعد از شش ماه سرما و شهربازی نرفتن چندبار رفتیم پارک و حسابی بازی کردی
خیلی بامزه و شیرین زبون تر شدی و جمله های منو تکرار میکنی چند وقت پیش که خیلی خسته بودم و کلی اذیت کرده بودی گفتم خدایا یه صبری به من بده بعد از چند روز دیدم دستات و گرفتی بالا و میگی خداهاااا یه صبری به من بده و بعدشم الکی گریه میکنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی