روز چهارم
عشق من چهارروزه که خدا تو رو بهمون داد حالم خیلی خوب نیس همچنان درد دارم ولی وقتی بغلت میگیرم و بهت شیر میدم انگار همه دنیا رو بهم میدن
صبح با بابا و مامان نگار رفتیم مرکز بهداشت و برای آزمایش تیروئید از کف پات یه کم خون گرفتن بابا مهدی نتونست تو اتاق بمونه و رفت بیرون ولی تو خواب بودی و اصلا نفهمیدی وقتی اومدیم بیرون مهدی اصلا باورش نمی شد ازت نمونه گرفتن تو مرکز بهداشت دکتر گفت یه مقدار زردی داری و باید آزمایش بدیم
از اونجا هم رفتیم بیمارستان برای گواهی ولادت و کارهای شناسنامه و ثبت احوال رو انجام دادیم
بابا امروز خیلی کار داشت و قرار شد فردا ببریمت برای آزمایش زردی
انشالا که چیز مهمی نیست و زود برطرف بشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی