مامانی بدو جیش دارم...
بععععله در ادامه ی روند پیروزی ها موفق شدمحلما خانوم رواز پوشک بگیرم😊😊😊البته با همکاری و پیشنهاد خودش🙈
تقریبا بیستروزی میشه که دیگه تو روز پوشکش نمیکنم ولی هنوز موفق نشدم شبها هم پوشکرو بگیرم که البته بخاطر شیر زیادی که میخوره فعلا غیر ممکنه!!!
بعله قضیه اینجوری بود که بعد از اینکه چند بار تلاش کردم در این زمینه ولی چون حلما هنوز آمادگیشو نداشت همکاری نمیکرد این شد که دیگه بیخیال شدم وبه توصیه ی بزرگترها مسئله رو به تعویق انداختم ولی دو سه روز بعد از شکست من حلما خانوم به طور خودجوش اعلام کرد که مامانی بریم دَدودی دید دادم😂😂😂😂😂اولش فککردم میخاد اذیت کنه ولی وقتی دیدمچند بار تکرار کرد گفتم خب سنگمفت گنجشک مفت بزار ببرمش دیگه و این اولینباری بود که حلما اعلام دستشویی کرد روزهای بعدش بازمجدی نگرفتم قضیه رو و براش بی بی بستم ولی دیدم حلما در اوج سرگرمی و بازی باز هم تو پوشکش جیش نمیکنه و این شد که دیگه بهش اعتماد کردم و پوشکش رو کنار گذاشتم البته فقط روزها
تو این مدت یکی دوبار هم پیش اومده از دستش در رفته و من علیرغم همه ی توصیه ها وراهنمایی ها مبنی بر آرامش داشتن و صبور بودن بازم نتونستم خودمو کنترل کنم و به شدت دعواش کردم حلما هم با بغض می گفت مامان قول میدم دیگه جیش نکنم🙈🙈🙈😭😭😭😧😧و چند دقیقه بعد پشیمون میشدم و عذاب وجدان میگرفتم،ولی چه کنم واقعا عصبانی میشدم...
حلما جونم هر وقت این مطالب روخوندی مامانو ببخش وحلال کن بابت دعواهایی که سر این موضوع باهات کردم