مادر نه تکرار میشود نه تکراری...
از روزی که فهمیدم باردارم خودم و مهدی یه حسی مثل قدردانی از مادرامون در خودمون حس میکنیم نمیدونم حسم رو چجوری توصیف کنم فقط همینو میتونم بگم که...
مادرم منو ببخش... و شرمنده ام که با وجود همین حس بازم اذیتت میکنم ..بازم همه ی فشارهای روحی خودمو به تو منتقل میکنم!!!من خیلی بدم ولی اینو خوب میدونم که...
بعد از خدا تو بخشنده ترینی مادر
کوچولوی نازم دیگه کم کم داره هفته ی 15 هم به سلامتی تموم میشه...مبارک باشه فرشته ی مهربونم
عزیزدلم میخوام همه چی رو برات بنویسم که بعدها بخونی و بدونی که چقدر دوستت داریم و بدونی چقدر منتظر دیدنت بودیم...
هفته ی دیگه وقت دکتر دارم برای شنیدن صدای قلبت ثانیه شماری میکنم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی