نوزده ماهگی
عشق کوچولووارد بیست ماهگی می شود🐾🐾🐾🐾
یعنی آتیش می سوزونی به شدت⚡⚡⚡
گاهی اوقات با خودم فکر میکنم زندگی قبل از تو چجوری بود؟وقت آزادم روچیکار میکردم؟الان اینقدر وقتم پره ومشغله دارم که اصلا فرصت نمیکنم یه کمی به خودم برسم،هفته ای یکبار خونه مامان نگارو یکبار خونه مادر جون،این میشه کل تفریح و بیرون رفتن من،تازه اونجاهم دائم باید دنبالت بدوم ،راستش یه کم خسته شدم🙇درسته که بچه داری خیلی لذت بخشه ولی یه کمی زیادی سخته،همه خریدهام شده اینترنتی،هر جا هم میخام برم با آژانس میرم و بعضی وقتا یه مغازه ها و پاساژهایی رو می بینم که با خودم میگم اینا روکی ساختن؟؟؟؟
البته هوا هم سرده و همون بهتر که بیرون نمیریم،اولین بار که برف اومد بردمت پشت پنجره و بهت گفتم ببین داره برف میاد توهم با اون صدای خوشگلت گفتی بر❄❄⛄⛄⛄
هر چیزی رو که میخوای بگی فقط دوتا حرف اولشو میگی😂😂
مامانو(مامان جون)/بابادو(باباجون)/عمه نو(عمه جون)/عمه(مادر😱😱)/ننه(مامان نگار!!!!)/دادادو(دایی جون)/قاله قاله(خاله جون)/قاقاقو(آقاجون)/عمو(عمو)/آبه (آب،،چای ،حموم و هر چی که توش آب باشه )/نی نی نو(نی نی)/لَلا(رها)/اُنا(حسنا)/نانا(نازنین)/آله(محمد صالح)/نی نی(محمد حسین)/کاه(کلاه)/قا(کفش)/دَدا(صدرا)/مون(موز)/دیب(چیبس)/دوپ(سوپ و توپ)/آبو(آبگوشت)/پو(پورنگ)/گُبه(گربه)/آپو(هاپو)